Thursday, March 15, 2007

خدایا، خداوندگارم

خدایا، خداوندگارم، به قدری احساس سعادت می کنم که قادر به بیانش نیستم. قلبم از شدت عشق تو به درد میاد. تو می دونی چطور پله های زندگی رو یکی پس از دیگری جلوی پای ما قرار بدی، طوریکه حتی از شرایط سخت یک بیماری ظاهرا صعب العلاج می تونی خدمت به انسانها و احساس عظیم خوشبختی رو خلق کنی.
من چقدر سعادتمندم که تو به من توجه داری و می دونم که صدام رو می شنوی. خدایا عاشقتم! تو عزیز ترین پشتیبان و تکیه گاهی. چطور می تونم سپاسم رو به تو ثابت کنم و قدرشناسیم از اینکه زندگی رو به من برگردوندی. تو عزیزی، تو عزیزی، تو عزیز ترین عزیزی. وقتی کوله بار ترس و دودلی روی شونه هام فشار میاره می دونم که تو بهترین کمک هستی. دو سال بسیار گرانقدری بر من گذراندی که موهبت آشنایی با مخلوقات یگانه ات رانصیبم کرد. خدایا، سال جدید رو چنان پربارکن که احساس رضایت از تلاشم برای زنده موندن و کار کردن و ایجاد تغییرات مثبت در من روز به روز فزونی پیدا کنه. خوشحالم که اینجا هستم. خوشحالم که زنده ام. خوشحالم که نعمت خانواده و دوستان شفیقم نصیبم شده.
خداوندا، از تو برای حمایت و هدایت الهی، عشق و شفقت الهی سپاسگزارم. با سپاس خود را به تو می سپارم

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home